داستان کوتاه: نیت خیر
سامان
فکر امانم را بریده و کبوتر خیالم هوایی شده بود. هزاران سؤال در ذهنم پرواز میکردند که چطور و چگونه میتوانم تغییری در بیقراری روزها و شبهای جوانی خود ایجاد کنم. از هر دری که فکر میکردم به این نتیجه میرسیدم که نیتم را باید درست کنم زیرا از کودکی به ما گفتهاند اگر نیتتان را صاف کنید همهچیز خودبهخود درست میشود و الاعمال بالنیات. به خودم گفتم دیگر تنهایی بس است سنگ صبوری میخواهم، کسی که حرف دلی گوش کند، بوسهای از لبی بگیرد، خندهای از ته دل کند، بگوید حرفهایی که من میخواهم و گوش کند حرفهایی که من میزنم.
Kategori:
Tahun:
2016
Penerbit:
LibDL
Bahasa:
persian
Halaman:
9
File:
PDF, 471 KB
IPFS:
,
persian, 2016